تحلیلی از شعارهای مردم در مقابل فرزند یادگار امام
ابراز برائت عزاداران حضرت امام از کسانی که طی ماههای پرحادثه گذشته یا با مشارکت در آن و یا با سکوت و عدم انجام وظیفه در قبال ان به انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن که میراث اعظم حضرت امام است، ستم کردهاند، کاملاً قابل پیشبینی بود از این رو شعارهای یکپارچه و مداوم مردم علیه سران فتنه و شعارهایی که انعکاسدهنده گلایه آنان از بعضی اعضای بیت حضرت امام از جمله حجتالاسلام سیدحسن خمینی بود، طبیعی بود و از متن تودهها برمیخاست که البته مشت نمونه خروار است.
مشابه این شعارها را میتوان در هر جمع مذهبی و عاشق حضرت امام خمینی در هر شهر و کوی و برزن مشاهده کرد. عدم جرأت سران فتنه برای حضور در میان مجامع مردمی و محدود بودن حضور آنان در جمعهای دستچین و مدیریت شده هم از همین احساس حکایت میکند. کما اینکه تعطیل شدن بعضی از جلسات سنواتی و سنتی حسینیه جماران و حرم حضرت امام هم از همین نگرانی حکایت میکنند. متولیان این دو مکان مقدس به خوبی میدانند که قادر به پاسخ دادن به سؤالات فراوانی مرم درباره عملکرد یک ساله خود نیستند.
با توجه به احساس شدید نارضایتی مردم از متولیان حرم، حسینیه و مؤسسه نشر آثار حضرت امام گمان میرفت حجتالاسلام سیدحسن خمینی قبل از روز سالگرد رحلت امام برای تلطیف فضا و جلب خشنودی عشاق حضرت امام کاری میکرد. او به خوبی میدانست که چندین میلیون نفر از میلیونها عاشق امام در روز 14 خرداد در حرم معشوق خود گردهم میآیند. مواجهه سیدحسن با این جمع بدون تدارک قبلی منطقی و میسر نبود. ولی متأسفانه ایشان نه فقط گامی برای رفع نگرانی پیروان دلباخته روحالله انجام نداد، بلکه با حضور در جلسه اخیر سران فتنه که به بهانه مراسم ازدواج فرزند دبیرکل حزب نامشروع مشارکت تشکیل شده بود به آتش خشم و نارضایتی فرزندان معنوی امام دامن زد و عزم آنان را برای بیان صریح نظراتشان جزمتر کرد. شعار کنایی «نواده روحالله، سیدحسن نصرالله» پاسخ روشن و محترمانه مردم به این اقدامات نامقبول سیدحسن و یاسر خمینی بود.
شعارهای مبتنی بر ابراز نارضایتی مردم در حرم و مکانهای اطراف آن کاملاً فراگیر بود و این خود از خودجوش بودن آن حکایت میکرد و جالب این است که وقتی سیدحسن خمینی این شعارها را به «گروهی اندک» نسبت داد و گفت که مردم در بیرون حرم مایل به شنیدن سخنان او هستند، آهنگ صدای مردمی که در بیرون حرم و در زیر آفتاب داغ بودند شدیدتر شد و بر صدای کسانی که داخل صحن اصلی شعار میدادند، غلبه کرد.
متأسفانه سیدحسن خمینی که از ابتدا بریده بریده و نامنسجم سخن میگفت و هراس او از جمعیت کاملاً مشهود بود، به مردم عاشق حضرت امام روی خوش نشان نداد و حال آنکه اگر او ابتدا با یک جملهای که حاکی از عذرخواهی او از عشاق حضرت امام بود، شروع میکرد، عزاداران روحالله کریمانه از کنار خطاهای فراوان او و سایر اعضای حرم و مؤسسه و دفتر میگذشتند و به او اجازه میدادند سخنان خود را در فضایی آرام ادامه دهد. متأسفانه سیدحسن بدترین راه را در این مواجهه انتخاب کرد.او به جای آنکه اجازه دهد مردم عقاید خود را آزادانهتر ابراز کنند و سپس سخنان خود را شروع کند، هیچ اعتنایی به سخنان عشاق حضرت امام نکرد و مثل کسی که حرفشان را نمیشنود درصدد بود مانع ابراز نظرات مردم شود. او در عین حال به کنایه شعاردهندگان را «گروهی خاص» معرفی کرد و حال آنکه خود او بهتر از هر کسی میداند که هر فرد از چند میلیون نفری که در حرم امام مجتمع شده و در آنچه ابراز میشد، همصدا و در هر آنچه که آنان را به طرح این شعارها کشانده بود، همداستان بودند، از هر شهری، روستایی، کویی و برزنی آمدهاند و اساساً امکان سازمان دادن به چنین جمعیتی وجود ندارد. گرمی شعارهایی که مداوم داده میشد و اشک و آهی که در ضمیر هر شعاردهنده وجود داشت، باید سیدحسن خمینی را متوجه اصالت و غنای شعارها میکرد که متأسفانه نکرد.
سیدحسن خمینی و بعضی از اعضای دیگر خانواده محترم حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی برخلاف وصیت فرزند مظلوم حضرت امام به مرور به راهی کشیده شدند که در عمل با سران فتنه یکی دیده شدند. وقتی فتنه اخیر به پا شد، توقع همه این بود که سیدحسن خمینی و سایر برادران و... در خط مقدم مقابله با فتنهگران باشند و بیشتر از همه در کنار نظام بایستند. چرا که در این فتنه بیش از هر چیز میراث اعظم حضرت امام خمینی که نظام جمهوری اسلامی است، مورد هجمه سریع قرار گرفته بود و سران فتنه در همپالکی با جاسوسان آمریکایی و سران دولتهای غربی و بعضی از دولتهای مرتجع عرب منطقه که همه از دشمنان نشاندار و پرماجرای حضرت امام بوده و هستند، راه انهدام نظام را برگزیدند و تاکنون نیز بر مسیر باطل خود هستند. هرچند دیگر برای آنان امیدی و پشم و پیلهای باقی نمانده و هم خود و هم دیگران میدانند که «دستهای آسمانکوب قوی وا شدند و گونهگون رسوا شدند» اما در این میان سیدحسن نه تنها به مقابله با فتنهگران نرفت و در کنار «ولی امر مسلمین» که پدرش بهطور اکید به آن تأکید کرده بود، قرار نگرفت بلکه در عمل به کمک فتنهگران رفت و با شرمندگی تمام در شکستی که خداوند برای امثال کروبی، موسوی، خاتمی، نهضت آزادی، ملی مذهبیها، مراکز جاسوسی دشمن و بالاخره همه دشمنان امام رقم زد، سهیم شدند. کسانی که امروز انگ خیانت و شکست را بر پیشانی دارند و عشاق امام دردمندانه و با فریاد پیاپی اصلاح آن را از سیدحسن میخواستند، آیا سیدحسن خمینی در خلوت خود به آنچه در روز 14 خرداد امسال شنید و البته سعی میکرد این فریادها را ساکت کند، خواهد اندیشید؟ آیا به او اجازه خواهند داد که به آنچه شنیده و از یک خسران عظیم که از دست دادن حمایت عشاق امام است حکایت میکرد، بیندیشد. امیدواریم چنین شود ولی مـتأسفانه باید گفت کمی این آرزو، بعید مینماید. احتمال اینکه او این جمعیت میلیونی مردم را یک برنامهریزی به حساب آورد و آنان را با عرض معذرت مزدورانی بداند که اجیر شدهاند بیشتر است. او پیش از این هم حاضر نشد اهانت صریح عدهای فتنهگر از خدا بیخبر به تصویر مبارک حضرت امام خمینی در روز 16 آذر 88 را محکوم کند و شنیده شد که او این را یک برنامه از قبل تعیین شده از سوی نیروهای انقلاب و هواداران حضرت امام خوانده بود! او اهانت به ساحت مقدس و مظلوم حضرت ابیعبدالله الحسین (ع) را نیز محکوم نکرد و آن را هم به نیروهای انقلاب نسبت داده بود! و وا اسفا از این همه انحراف و خامی!
شعارهای اصلاحطلبانه واقعی مردم در روز 14 خرداد، سیدحسن را به اصلاح واقعی و صریح انحرافات فراخوانده است. آیا در او و بعضی دیگر از اطرافیان او این سعادت وجود دارد؟ امید است ما شاهد بازگشت باشیم نه سرعت بیشتر در میسر انحراف. مردم بیت و هر آنچه که نام امام با آن دیده میشود را عمیقاً دوست دارند و به آن عشق میورزند و خشت خشت منزل امام را با فدای جان خود حفظ میکنند چه رسد به فرزندان نسبی حضرت امام، ولی این همه را مردم زمانی از امام میدانند که با آنان امام دیده شود. مردم قبل از شناختن سیدحسن و سید یاسر و... حضرت امام روحالله الموسوی الخمینی را شناختهاند و تنها زمانی که از سیدحسن و... رنگ و بوی امام را ببینند آن را با جان حفظ کرده و گرامی میدارند اما اگر ابدان منتسب به امام رنگ و بوی مخالفان امام ببینند، طبعاً ارادتی به جسمی که به امام ارادت ندارد، نخواهند داشت.
با پوزش فراوان و ناراحتی زیاد باید گفت متأسفانه امروز سیدحسن خمینی خواسته یا ناخواسته در چنبره مخالفان امام گرفتار آمده است و باید او را از این حلقه مخالف امام خلاص کرد. سیدحسن متعلق به امامی است که حفظ نظام جمهوری اسلامی را اوجب واجبات و نه از اوجب واجبات میدانست. سیدحسن متعلق به امامی است که میفرمود من با احدی عقد اخوت نبستهام و نظر مثبت من به افراد تا زمانی است که در خط مستقیم اسلام باشند، سیدحسن فرزند محترم امامی است که دل پرکینهای از لیبرالها و منافقین داشت و میفرمود تا من زنده هستم اجازه نخواهم داد لیبرالها و منافقین اسلام این مردم بیپناه را تباه کنند.
سیدحسن فرزندزاده امامی است که برای رأی مردم ارزش قائل بود و آن را میزان میدانست. سیدحسن فرزند محترم امامی است که یک تار موی کوخنشینان را با همه کاخنشینان معاوضه نمیکرد، سیدحسن فرزند محترم امامی است که عزم خود را برای ریشهکن کردن اسرائیل غاصب جزم کرده بود، سیدحسن فرزند محترم امامی است که میفرمود ما آمریکا را زیر پا میگذاریم و نیز میفرمود ما پرچم اسلام را بر قلل رفیع دنیا به احتزاز درخواهیم آورد و...
خوب حالا سیدحسن با این همه رسالت عظیم باید در خط مقدم مقابله با فتنهگرانی باشد که پس از انتخابات آبروی نظام را به تاراج گذاشتند و تا پای انحلال نظام پیش رفتند و وقتی در اهداف شیطانی خود ناکام شدند فراخوان وحدت دادند که منظورشان تجدیدقوا برای تهاجمی تازه علیه نظام و امام بود و البته نتوانستند کسی را فریب دهند. مردم به درستی و از سر خیرخواهی از سیدحسن میخواهند به راه روشن حضرت امام خمینی و سیره با صفای پدر بزرگوارش مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی (ره) باز گردد و این خواسته خود خواهانهای نیست. سیدحسن باید فرزند امام باقی بماند.