طرح یکباره گفتوگو و سازش با آمریکا آن هم در کمتر از 7 ماه؛ نیش و کنایههایی برای اینکه میشد مسئله هستهای را طوری دیگری مدیریت کرد تا دچار این همه تحریم نشویم و انگشتهای اشاره، حرفهای دوپهلو و سرهای پایینی که نمیتوانند به شبهه شوم «حمایت رهبری از شخص احمدی نژاد» پاسخ بدهند، تماماً از رخدادهای مشکوک و روزهای دلگیر خبر میدهند. این در حالی است که تمام این تهدیدها؛ یک منطقه را هدف گرفتهاند و آن منطقه حصن حصین ولایت فقیه است.
در علوم انسانی و در مباحث مربوط به مُدُن؛ در جایی که بحث از اداره جوامع در ابعاد سیاست و مدیریت میشود؛ حکما از جملهای عمیق یاد میکنند. آن جمله این است: «دیدن جنگل به جای رؤیت تک به تک درختها».
فضای سیاست داخلی و حتی خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ طی بیش از 7 ماه گذشته شاهد رخدادهای قابل تأملی بوده است. رخدادهایی تا آن اندازه قابل تأمل که در یاد همه ماندهاند و عمده تحلیلهای روز کشور با نگاه به همین رخدادهاست که شکل میگیرد و در عرصه افکار عمومی جامعه عرضه میشود.
ماهیت این رخدادها نیز شامل مواردی مثل «سازش با آمریکا»، «اغتشاشات سیاسی حلقه انحراف»، «مسئله انرژی هستهای»، شبهه «حمایت رهبری از شخص محمود احمدی نژاد!»، «مسئله تحریمها» و ... بوده است.
در باب هریک از مسائل اشاره شده میتوان ابواب بسیاری از مباحث مختلف را گشود و درباره آنها صحبت کرد. اما نکته مغفول مانده آن است که شاید در فضای رسانهها و محافل سیاسی کشور، به سرجمع این مسائل و شبهات و نتایج کلی آنها کمتر اشاره و پرداخته شده است.
این در حالی است که نگاه دقیق به سرجمع این مسائل و اشارههایی - که عوامل دخیل در آنها به سمت مقولاتی مثل «نظام»، «ما میخواستیم اما نگذاشتند!» و ... تمایل نشان میدهند- پرده از حقایق دیگری کنار میزند.
در عمده مسائل اشاره شده سخن از این است که ما تصمیمات بهتری برای سازش با آمریکا، برای مسائل هستهای، برای تحریمها و ... داریم اما «نمیشود» یا «نمیگذارند».
از عبارتهایی مثل «دولت مقام معظم رهبری»!!! در برخی مراسم رسمی نام برده میشود.
گفتهاند قرار بر این بوده است که یک خط پروازی مستقیم میان ایران و آمریکا به پیشنهاد رئیس جمهور ایجاد شود اما نگذاشتهاند! و از محافل گروههایی مثل اصلاحطلبان، اپوزیسیون و... نیز این خبر بهگوش میرسد که باید مسئول تمام رخدادها را رهبری نظام معرفی کنیم.
معنای تمام حرفهای گفته شده که اشارتهایی به خبرهای ماههای اخیر بودهاند این مفهوم را نشان میدهد که این شبهات، تهدیدها و کنایهها رویه و هدفی یکسان دارند.
رویهای که اسّ اساس نظام را هدف گرفته و به این نتیجه رسیده است که بازی با مهرههای سوخته داخلی و امید بستن به کسی که فریب خندههایش را خوردهاند اما توانی برای منحرف کردن مسیر رو به پیشرفت انقلاب اسلامی ندارد، بیفایده است.
خط مشکوک در مواضع مسئولان غربی و آمریکایی
جالب آنکه اخیراً خطی مشکوک در مواضع مسئولان غربی و آمریکایی نیز دیده میشود که حتی حاضر به گذشتن از مواضع خود میشوند و با اشاره به مسائل رخ داده در بازار ارز و اقتصاد ایران اینطور بیان میکنند که این رخدادها به هیچ وجه نه در اثر تحریمهای ما که اثر سوء مدیریتهای دولت کنونی ایران است.
این سکه اما روی دیگری هم دارد و آن اینکه همین مقامات و رسانههای در اختیار آنها دائماً در تحلیلهای مختلف اینطور بیان میکنند که «محمود احمدی نژاد» رئیس جمهوری است که منصوب رهبری ایران است و شخص او مورد حمایت ارشدترین مقام جمهوری اسلامی ایران است.
در واقع آنها با گذشتن از یک متاع کماهمیت که نشان دادن تنشهای اقتصادی ایران در اثر تحریمهای غرب است؛ متاعی اشتهاآورتر را برای خود برگزیدهاند و آن اینکه اینطور بیان میکنند که هر اشتباهی که امروزِ روز در فضای داخل ایران اسلامی رخ میدهد ثمره مدیریتهای مستقیم رهبری ایران و بر عهده اوست. (و البته این در حالی است که آنها مقادیری از متاع اول را در کلام برخی مسئولان ایرانی بهدست آوردهاند که گفتهاند تحریمها اثر گذار! بوده است، در شرایط شعب ابیطالب هستیم و ...)
نقش خواص در شبهات و غبارهایی که اساس نظام را هدف گرفتهاند
گذار از شرایط کنونی به فضل الهی و همانگونه که ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران به ما آموخته است محقق خواهد شد. اما در این برهه مهم؛ چشمان تاریخ به نظاره عملکرد خواص و دلسوزان انقلاب اسلامی نشسته است.
آیا خواص در این برهه نیز که شرایط بروز فتنه شکلی همانند ماجرای صفین به خود گرفته و در خفا مشغول جولان است؛ به موقع به صحنه خواهند آمد یا خیر؟!
باید نیک دانست که خوانش مجدد ماجرای جنگ صفین این درس را با خود به همراه دارد که مسئله «فتنه» ضرورتاً نباید ظهور و بروزی آشکار داشته باشد بلکه میتواند به صورتی زیر پوستی و آنچنان رخ دهد که دیگران و عامه عوام و خواص (به جز معدودی) فقط «قبول حکمیت از سوی ولی زمانه»! را نظاره کنند و تا مدتها ندانند که چرایی بروز این اتفاق چه بود؟! برهه کنونی ساکتین خویش را تا هیچ زمانی نخواهد بخشید.
در واقع، طرفه آن است که باید برای دفاع از ساحت ولایت فقیه و مقام معظم رهبری عاقلانه اندیشید و عاشقانه به صحنه عمل آمد. شبهاتی مثل «حمایت رهبری نظام از شخص رئیس جمهور» باید به نیکی و از روی اصول پاسخ داده شود. کما اینکه مقام معظم رهبری نیز تأکید فرمودهاند که هیچگاه از «شخص»! حمایت نمیکنند و از سوی دیگر نیز تأکید دارند که حمایت از تمام دولتها یک وظیفه مهم است.
در بحث انرژی هستهای و تضمینی که غربیها دائماً از ایران مطالبه میکنند مبنی بر اینکه ایران قصد دستیابی به سلاح اتمی را ندارد؛ عدهای از سیاسیون کشور به دنبال طرح مسائلی مثل توقف غنی سازی 20 درصدی اورانیوم و غیره هستند و این در حالی است که ما در این قضیه بزرگترین تضمین را برای خود و برای غربیها در دست داریم و آن فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر «حرام بودن سلاح هستهای» است.
متاسفانه در مقطع کنونی دیده میشود که عدهای از صحبتهای جو بایدن (معاون اوباما) به شوق میآیند که گفته است «ایران به هیچ وجه به دستیابی به سلاح اتمی نزدیک نیست!» و صد البته این صحنههای شبهه آمیز آلوده روشنگری خواص را طلب میکند.
تبیین مسئله تحریمها نیز از اهمیتی صد چندان برخوردار است. آمریکا و غرب خود را مکلف به اعمال اشدّ خباثتها و تحریمها علیه نظام و مردم جمهوری اسلامی ایران میدانند.
این مسئله تا آن حد از وضوح برخوردار است که نگاهی به تاریخ 34 ساله حکومت نظام جمهوری اسلامی ایران به راحتی «اَعلام واضحه» این مسئله را در مقابل دیدگان هر بیننده منصف و حتی غیر منصفی قرار میدهد.
اما در مقطع فعلی، به ناگاه شاهدیم که بهانههای جدیدی برای اعمال تحریمها علیه کشور ما بر روی میزهای برخی تحلیلگران خارجی و داخلی باز میشود. بهانههایی مثل انرژی هستهای، دولت رئیسجمهور احمدی نژاد و ...
و نکته عمیقتر آنکه از جانب عدهای نیز اینطور مطرح میشود که این تحریمها «اثرگذار»!!! بودهاند.
البته گویندگان این مطلب و موافقان آن شاید متوجه نباشند که بیان این جمله به معنی «اثر فراوان»!
ترجمه خواهد شد و کار را به آنجا میرساند که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز در مناظره انتخاباتی خود با رقیبش از این بگوید که «تحریمهای ما تا آنجا تأثیرگذار بوده است که مقامات ایرانی هم به آن اذعان کردهاند»!
همه این شبهات در کنار قضاوت غلطی که عمده رخدادهای سوء اقتصادی را ناشی از تحریمها میداند نیاز به آگاهسازی عمومی و بصیرت بخشی در عرصه دفاع از ستون اصلی خیمه انقلاب و ولایت فقیه دارد.
نیازی که صد البته جز با حضور خواص کشور و گسیل شدن آنها به صحنه خطرناک این «فتنه خفی» مرتفع نخواهد شد.
تکلیفی که ساقط نخواهد شد
نظام اسلامی از عرصه کنونی نیز با فضل الهی عبور خواهد کرد اما تکلیف یاری رساندن به انقلاب اسلامی و به صحنه آمدن برای جهاد عمّارگونه در راه ولایت فقیه که استمرار حکومت انبیای الهی است نیز از گردن خواص کشور و عموم جامعه ساقط نخواهد شد.