مردم در آستانه انتخاب حساسی هستند و رأی نهایی ملت در جمعه، سوم تیر، سمت و سوی کشور را تعیین خواهد کرد. به راستی تکتک آرای ملت میتواند در ترسیم آینده کشور، مؤثر باشد.
در این حین، عدهای سعی میکنند با ابزارهای رسانهای، جوسازیهای اجتماعی و تبلیغاتی و البته گاه بیاخلاقیهای انزجارزا، فضای کشور را کاملا دوگانه تصویرسازی کنند، گویی ملت ایران در انتخابات روز جمعه، لب پرتگاه ایستادهاند؛ در صورتی که به محمود احمدینژاد رأی دهند، همه دستاوردهای توسعه، آزادی و جمهوریت بر باد خواهد رفت و اگر به هاشمی رفسنجانی رأی دهند، بهشت برین در انتظار این ملت خواهد بود.از آن سو دیگرانی هم این گونه تبلیغ می کنند که احمدی نژاد با آمدنش برای اولین بار مدینه فاضله اسلامی را در ایران مستقر می کند و در صورت آمدن هاشمی نظام سرمایه داری و قدرت حاکم می شود و چیزی برای مردم باقی نمی گذارد.
اینها همه درحالی است که احمدی نژاد چند سال استاندار دولت هاشمی رفسنجانی بوده و احمدی نژاد هم بسیاری از مدیران طیف هاشمی را در دوره مدیریت خود در شهرداری تهران به خدمت گرفته است.برای شفاف نمودن فضای امروز کشور و مشورت به شهروندان آگاه برای تصمیمگیری در این عرصه خطیر و رفع برخی ابهامات، نکاتی را یادآور میشوم؛
1ـ پیام بزرگ این انتخابات این بود که هیچ دولتی بدون نگاه فراگیر و جامع و بدون بهرهمندی از همه گروهها و تشکلهای سیاسی و اقتصادی، نمیتواند موفق باشد و فرد پیروز گریزی جز یارگیری از نخبگان و برجستگان طیفهای رقیب ندارد. البته این مهم در رفتار دو نامزد پیروز مرحله اول قابل پیشبینی است، ولی نگرانی از بابت اطرافیان قدرتطلب است که همواره برای برخورداری بیشتر از یکدست نمودن حاکمیت حمایت کردهاند. نه هاشمی رفسنجانی میتواند در اداره کشور از مدیران انقلابی و مردمی و سادهزیست همچون احمدینژاد، چشم بپوشد و نه احمدینژاد، میتواند در اداره حتی شهر تهران، خود را از تخصص و تبحر کارشناسانی محروم کند که شاید صورت و سیرت متفاوتی از او دارند.
2ـ شعور سیاسی ملت به اندازهای هست که تشخیص دهند، سینهچاکان یکشبه و از راه رسیده آقای هاشمی (غیر از علاقهمندان و همفکران حقیقی وی)، هیچ اعتقادی به هاشمی و برنامههای وی ندارند، بلکه نگران آینده و موقعیت و مجاری رانتخواریهای امروز خود هستند و برای سهمخواهی، «جامه فرصتطلبی» پوشیدهاند. از این رو، در به کارگیری رفتارهای زننده و غیراخلاقی مثل فحاشیهای مدرن با SMS علیه احمدینژاد، دریغ نمیورزد و احتمالا این هجمه سنگین تا جمعه روند رو به افزایش خواهد داشت.
امروز، کسانی متوسل به ضدتبلیغ شدهاند که روزگاری زیر پرچم خاتمی، مدافع حقوق و کرامت انسانی و ادب و اخلاق مدنی و بهداشت روانی و اجتماعی بودند، ولی امروز برای تخریب وجهه محمود احمدینژاد، هیچ حد و مرزی نمیشناسند.
3ـ از سوی دیگر، برخی طرفداران احمدینژاد به گونهای از رأی نامزد مورد علاقه خود ذوقزده شدهاند که گویی اگر وی در سوم تیر ماه به عنوان فرد پیروز از صندوقها بیرون بیاید، همزمان فقر، تبعیض و فساد از ایران بیرون خواهد رفت و حقوق از دست رفته ملت با ورود احمدینژاد ایفا خواهد شد، در حالی که همه میدانیم بین آرمان و آرزو و واقعیت عملی و اجرایی، فاصله زیادی است. مردم به آرمانها و شعارها و ایدههای خالص و خیرخواهانه احمدینژاد رأی دادهاند، نه تیپ و قیافه و مدیریت او. رأی احمدینژاد، بیش از آنکه رأی به فرد باشد، رأی به برخی آرمانهای فراموششده انقلاب اسلامی است؛ یعنی سادهزیستی، سلامت، مردمداری و خدمت بیمنت.
برادر احمدینژاد، بهتر از هر کس میداند که اگر در این مسند قرار گیرد، از همه دیگر نامزدها بیشتر برای اداره کشور مشکل خواهد داشت، زیرا ریاستجمهوری مثل استانداری و شهرداری نیست که با چند عملیات عمرانی و جلسه هماهنگی، سامان یابد. ریاستجمهوری، صحنه و عرصه تفکر، تصمیم و عمل به طور همزمان و در سطوح متفاوت است که بیش از هر چیز، برنامه مدون، تشکیلات منسجم و اقتدار کانونی میخواهد.
از این رو، هم آقای هاشمی و هم آقای احمدینژاد، بهتر میدانند که در صورت واگذاری این مسئولیت به ایشان، تکلیف آنان توجه به خواستههای مردم است، نه اطرافیان باندی و سیاسیکاران حرفهای که گاهی لباس مدرنیزم و اصلاحطلبی میپوشند و گاه چفیه و ظاهر آراسته و به صلاح.
4ـ با این تفاصیل، از نظر نگارنده، نتیجه انتخابات جمعه مهم نیست بلکه رفتارهای فرد پیروز و همکاران او مهم است و آن که مطالبات ملت را پاسخ میدهد.
البته ما از ابتدا از واگذاری مسئولیت دولت به افراد جوانتر و بانشاط استقبال کردیم، ولی این به آن معنا نبود که نظام و کشور از وجود امثال هاشمی بینیاز شده است. بیتعارف میگویم، مگر رئیسجمهوری میتواند بدون همراهی و همکاری آقای هاشمی کار کند. نوع مناسبات، سوابق و نفوذ آقای هاشمی، انکارنشدنی است و امروز شاهدیم حول ایشان چه نمادی از همبستگی ایجاد شده است (نارفیقان را کنار بنهید).
مهم این است که به این تبلیغات ناسالم علیه آقای هاشمی و آقای احمدینژاد پایان داده شود و هر کس بنا بر شناخت و نظر خود رأی دهد و مردم به دنبال «فرشته نجات» نباشند. حرکت کشتی ایران در دریای پرتلاتم جهان امروز مسیر توسعه، عدالت و آزادی را میپیماید و هر کس کاپیتان این کشتی باشد، نمیتواند مسیر را تغییر دهد، بلکه فرصت خدمت برای او، مجالی برای بروز مهارتها و استعدادهای او در استفاده از ظرفیت و تواناییهای ملت است نه چیز دیگر. از این رو، اگر آقای هاشمی یا آقای احمدینژاد رئیسجمهور شود، مطالبات مردم تغییر نخواهد کرد و فرد پیروز نیز چارهای جز تأمین نظرات و خواست همه ملت نخواهد داشت