سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 65
بازدید دیروز : 32
کل بازدید : 449949
کل یادداشتها ها : 138
خبر مایه


تربیت یکی از مهمترین مقوله های مطرح و قابل توجه برای تحصیل کمالات روحانی و نفسانی می باشد که اهل بیت علیهم السلام نیز به آن بسیار سفارش نموده اند. مسئله تربیت از همان نوزادی و چه بسا از دوران بارداری آغاز می گردد.

                      

 اگر بخواهیم اجتماعی سالم و امن داشته باشیم باید فرزندان خویش را درست تربیت کنیم تا جامعه ای سالم و با نشاط داشته باشیم. امامان معصوم ما برای هدایت صحیح ما در طی این طریق دستوراتی ارائه فرموده اند که ما را در این مسیر پُر فراز و نشیب دستگیری می کند. امام کاظم علیه السلام نیز جهت تربیت صحیح کودکان راهکارهایی توصیه فرموده اند که به برخی از آنان اشاره می نماییم. 

 پیوند عاطفى والدین و فرزندان از نشانه‏هاى خداوند است؛ پیوند ناگسستنى و بى ‏شائبه‏اى که بر اساس محبت است نه نیاز و منفعت. وابستگى عاطفى فرزند به ‏والدین بیش از تعلق خاطر والدین به فرزند است. نیاز به عاطفه سراسر وجود کودک را فرا گرفته و او را به عنایت والدین نیازمند ساخته است. کودک توان ‏دورى از والدین را ندارد و هرگونه بى ‏توجهى پدر و مادر به این وابستگى، ‏مى‏تواند  براى آینده کودک مشکل‏ آفرین باشد. متاسفانه امروزه برخى از والدین،- بى‏ آن که ناگزیر باشند- ، فرزندان خود را به مهد کودک مى‏سپارند. هر چند مهد کودک بُعد اجتماعى شخصیت کودکان را پرورش مى‏دهد، اما هرگز پاسخگوى نیاز حیاتى ‏کودک به عاطفه نیست. بنابراین شایسته است والدین، در حد امکان، فرزندان خود را از حلاوت مهر مادرى و عطوفت پدرى محروم نسازند. توجه به وابستگى کودک چنان ‏مهم است که حتى در محافل نباید میان پدر و فرزند که کنار هم نشسته‏اند، فاصله‏ انداخت. امام کاظم (ع) مى‏فرماید:

" رسول خدا (ص) از فاصله انداختن بین پدر و فرزند نهى فرموده است." (1)

 وفاى به وعده، حتى در برابر کفار، از صفات پسندیده و مورد توجه پیشوایان دین‏ است. این عمل مهم در برخورد با کودکان از اهمیت‏ بیشترى برخوردار است. کودکان ‏جز به تحقق وعده  والدین نمى‏اندیشند، در وفاى والدین تردید ندارند و همواره به ‏انتظار لحظه موعود مى‏نشینند. هرگونه تأخیر و تخلف در وفاى به وعده آنها را مى‏آزارد و به تخریب روحیه اعتماد به والدین مى‏انجامد. افزون بر این، چنین ‏کردار ناپسندى غیرمستقیم درس پیمان ‏شکنى به آنان مى‏آموزد. کلیب صیداوى نقل ‏مى‏کند که، امام کاظم(ع) فرمود: "اذا وعدتم الصبیان وفوا لهم ... ؛ هنگامى که‏ به فرزندانتان وعده دادید، وفا کنید؛ همانا کودکان چنان مى‏پندارند که شما به‏ آنها روزى مى‏دهید. خداوند متعال به خاطر هیچ چیزى به اندازه زنان و کودکان ‏خشمگین نمى‏شود." (2)

 

 نماز ستون دین و سرچشمه همه نیکی هاست. هرچند این امر مهم همزمان با سن تکلیف بر انسان واجب مى‏شود؛ اما هر چه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند، سریع تر تحت الطاف الهى قرار مى‏گیرند و شتابان تر در راه کسب فضایل اخلاقى گام خواهند گذاشت.

انسانى که از کودکى با نماز آشنا و مأنوس شود، زودتر شیرینى عبادت و ارتباط با پروردگار را مى‏چشد و دیگر هرگز ذائقه دلش طعم تلخ گناه را نمى‏پسندد. از بُعد اجتماعى نیز نماز، نوجوان را به جماعت نیک ‏رفتاران و پسندیدگان پیوند مى‏دهد و از فرو رفتن در گرداب آشنایى با آلودگان و تبهکاران بازمى‏دارد. نماز در نوجوانى و قبل از تکلیف، تجربه‏اى شیرین و جذاب است و هنگام تکلیف، احساس‏ سختى فرایض را از انسان دور مى‏سازد. بدین جهت ائمه علیهم السلام فرزندان‏ خود را، قبل از سن تکلیف، با نماز آشنا مى‏ساختند. امام کاظم(ع) فرمود: " مروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا سبع سنین ..."؛ هنگامى که فرزندانتان به سن هفت ‏سالگى رسیدند، آنها را به نماز فرمان دهید. (3)

اسلام به پیشگیرى از گناه اهمیت ‏بسیار مى‏دهد و براى از بین بردن زمینه‏هاى گناه تأکید مى‏کند. رعایت ‏حجاب، پرهیز از اختلاط زنان و مردان، کراهت ‏سخن گفتن بسیار با نامحرمان و ... از همین باب ‏است. جدا کردن بستر فرزندان در آستانه سن تمیز نیز بخشى از برنامه پیشگیرى‏ از گناهان است. امام کاظم (ع) می فرماید: " ... هنگامى که فرزندانتان به ده سالگى ‏رسیدند، بسترشان را از هم جدا کنید." (4)

 مسئولیت دادن به ‏فرزندان از روش هاى مؤثر تربیتى است. مسئولیت، اگر متناسب با توان کودکان ‏باشد و در انجام دادن آن یارى شوند، اعتماد به نفسشان را تقویت مى‏کند و آنان ‏را براى پذیرش و به انجام رساندن مسئولیت هاى بزرگتر آماده مى‏سازد. علاوه براین، کودکان احساس مى‏کنند که والدین براى آنها احترام قایلند و آنها را ناتوان نمى‏انگارند. پیشواى هفتم شیعیان، در فرصت هاى مناسب، به فرزندانش‏ مسئولیت مى‏داد. سلیمان جعفرى مى‏گوید: "هنگامى که یکى از فرزندان امام کاظم(ع) در بستر مرگ بود، حضرت به فرزندش قاسم فرمود: بر بالین برادرت سوره صافات‏ بخوان. قاسم قرائت ‏سوره صافات را شروع کرد و چون به آیه «اهم اشد خلقا ام ‏من خلقناه ...؛ رسید، برادرش وفات یافت." (5)

آن حضرت همچنین، هم زمان با وصى اصلى قرار دادن حضرت رضا(ع) سه تن از فرزندانش (عباس، اسماعیل و احمد) را در مسئولیت وصایت ‏با امام هشتم(ع) همراه ساخت.

 برخى از کودکان بسیار شلوغ، پُرتحرک و ناآرامند؛ به هر کارى ‏دست مى‏زنند و چه بسا سبب آزار والدین مى‏شوند. برخى از والدین در برابر آنها موضع مى‏گیرند، لب به سرزنش مى‏گشایند و آنان را نابهنجار به شمار مى‏آورند؛ درحالى که تحرک و ناآرامى کودکان معمولاً طبیعى است و کسانى که در کودکى شلوغ و پرتحرک باشند، در جوانى آرام و بردبار خواهند شد. بنابراین بجاست والدین کمرهمت‏ ببندند و با صبر و حوصله، خود را براى گذر از این دوره حساس و چه بسا طاقت ‏فرسا مهیا سازند.

امام کاظم فرمود:" تستحب عرامه (6) الصبى فى صغره لیکون ‏حلیما فى کبره؛ ... ما ینبغى ان یکون الا هکذا؛ سزاوار است فرزند در کودکى‏ شلوغ و پرتحرک باشد تا در بزرگى صبور و بردبار شود؛ ... و جز این روا نیست. (7)

تبعیض و تفاوت دو واژه نزدیک، ولى متفاوت‏ است. تبعیض بدین معناست که در میان افراد هم پایه و همسان بى‏ دلیل فرد یا افرادى را برتر به شمار آوریم؛ ولى تفاوت عبارت است از برترى شایستگان. در سیره تربیتى امام کاظم (ع) تبعیض ممنوع، و تفاوت مجاز شمرده شده است. تبعیض ‏میان فرزندان بذر کینه و اختلاف و بدبینى به والدین را در دل کودکان ‏مى‏پراکند. امام کاظم (ع) از پدرانش چنین نقل مى‏کند: مردى یکى از دو فرزندش‏ را بوسید و دیگرى را رها کرد. رسول خدا (ص) [با ناراحتى] فرمود: چرا بین آن‏ها به ‏مساوات رفتار نمى‏کنى؟ (8)

تفاوت اگر بجا و منطقى باشد، موجب پیشرفت فرزندان ‏مى‏شود؛ زیرا حس رقابت ‏سالم را در آنها تقویت مى‏کند. امام کاظم(ع) در مواردى‏ میان فرزندانش تفاوت قائل مى‏شد. رفاعه از حضرت موسى بن ‏جعفر(ع) پرسید: اى‏ فرزند رسول خدا، مردى چند پسر دارد؛ آیا برتر شمردن یکى بر دیگران، درست‏ است؟

امام (ع) پاسخ داد: "نعم، لا باءس؛ قد کان ابى(ع) یفضلنى على عبدالله"؛ بله، مانعى ندارد؛ زیرا پدرم [حضرت صادق(ع)] مرا بر عبدالله، برادر بزرگترم‏ ترجیح مى‏داد. (9)

حضرت رضا(ع) نیز فرمود: پدر بزرگوارم اسماعیل را، با آن که‏ از عباس کوچکتر بود، در سرپرستی  صدقه اموال بر عباس مقدم داشت. (10)

شیخ مفید مى‏نویسد: " احمد بن ‏موسى شخصى بخشنده، بزرگوار و با ورع بود، امام کاظم (ع) او را دوست مى‏داشت، بر دیگران مقدم مى‏شمرد و مزرعه خود را به او بخشید." (11)

تفاوت نهادن میان فرزندان امرى بسیار ظریف و حساس است و نیاز به کمال دقت و ظرافت دارد؛ زیرا ممکن است فرزندان آن را تبعیض پندارند. پس والدین باید به موارد زیر دقت داشته باشند:

1- هنگام تفاوت نهادن میان فرزندان، به گونه‏اى رفتار کنند که کسى آن را تبعیض به شمار نیاورد.

2- دقت کنند که سبب برترى فرزندى که برتر مى‏شمارند، کاملاً آشکار باشد.

3- در صورت امکان، امتیاز فرزند برتر را، با عباراتى ‏سازنده، بیان کنند.

امام هفتم (ع) در مواردى حضرت رضا(ع) را بر دیگران ترجیح‏ مى‏داد، او را الگوى دیگر فرزندان معرفى مى‏کرد و وجه برترى‏اش را آشکار مى‏ساخت.

اسحاق بن ‏موسى(ع) مى‏گوید: امام کاظم(ع) به فرزندانش مى‏فرمود: "برادرتان على(ع) دانشمند آل محمد (ص) است، درباره دینتان از او بپرسید وآنچه بیان مى‏کند، به خاطر بسپارید. همانا که ابوجعفر(ع) به من فرمود: دانشمند آل محمد در شمار فرزندان تو خواهد بود. کاش وى را درک مى‏کردم. بى‏تردید او همنام امیرمومنان [على] است." (12)

 

 فرزندان ‏تا وقتى به بلوغ شرعى، عقلى و اجتماعى دست نیافته‏اند، به مراقبت والدین و هدایت آنها نیاز دارند. فراهم ساختن زمینه مساعد براى دستیابى فرزندان به جایگاه اجتماعى مناسب، بخشى از وظایف والدین در برابر فرزندان است. آنها باید براى رسیدن به این ‏هدف، فرزندشان را در انتخاب شغل مناسب یارى دهند. چه بسیار فرزندانى که بر اثر بى ‏توجهى والدین به مشاغل پَست و منفى تن داده‏اند و به خاطر محروم بودن از راهنمایی هاى سودمند والدین، از موقعیت هاى ارزشمند و شایسته اجتماعى محروم‏ شده اند، سرانجامشان به رذالت و پستى گراییده است و مایه ننگ و خوارى والدین‏ گردیده اند. امام کاظم(ع) فرمود:

" شخصى [با فرزندش] خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا، حق این فرزند برمن چیست؟

حضرت فرمود: نام نیکو برایش انتخاب کن، او را ادب بیاموز و در موقعیتى نیک ‏قرار ده." [جایگاه اجتماعى مناسب برایش فراهم ساز] (13)

در حدیث دیگرى ‏مى‏فرماید: شخصى همراه فرزندش خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت: یا رسول الله، من ‏به فرزندم نوشتن آموختم، او را به چه کارى بگمارم؟

حضرت فرمود: او را به کارى که خشنودى خداوند در آن است‏ بگمار و از پنج ‏شغل‏ بازدار: سیائى، صائغى، قصابى، حناطى و نحاسى.

مرد پرسید: "سیاء" کیست؟

فرمود: کسى که کفن مى‏فروشد و براى امتم آرزوى مرگ مى‏کند. همانا نوزاد امت ‏من، نزد من از آنچه خورشید بر آن مى‏تابد، محبوب‏ تر است. "صائغ" کسى است که در پى زیان (14) امت من است؛ "قصاب" ذبح مى‏کند تا آن جا  که رحمت از قلبش مى‏رود؛ "حناط" کسى است که غذا را احتکار مى‏کند، همانا اگر خداوند محتکر را در حال دزدى ‏مشاهده کند، بهتر است از این که او را چهل روز در حال احتکار ببیند؛ اما " نحاس"- برده ‏فروش-  جبرئیل نزدم آمد و فرمود:  اى محمد، بدترین امت کسانى‏اند که مردم را مى‏فروشند.

 هرچند روش غیرمستقیم و زبان عمل از زبان گفتار نافذتر است و معصومان علیهم السلام  بیش از آنچه مى‏گفتند، با کردار خود، مردم ‏را ارشاد مى‏کردند؛ ولى پند مستقیم نیز در سیره آنها بسیار مشاهده مى‏شود.

امام کاظم (ع) بعضى از فرزندانش را چنین اندرز مى‏دهد:" فرزندم! بپرهیز از این که خداوند تو را در گناهى که از آن نهى‏ات کرده، ببیند؛ بپرهیز از این که ‏پروردگار تو را از اطاعتى که بدان فرمانت داده، دور مشاهده کند. بر تو باد به تلاش و کوشش. هرگز خود را از کوتاهى در عبادت خداوند تهى مشمار؛ زیرا خداوند چنان که شایسته است عبادت نمى‏شود؛ و از مزاح بپرهیز که نور ایمانت را مى‏برد و تو را سبک مى‏سازد؛ و از اندوه  و کسالت دور باش، که از بهره دنیا وآخرتت جلوگیرى مى‏کنند.» (15)

 مسافرت هاى خانوادگى مى‏تواند اثر تربیتى بسیار داشته باشد؛ زیرا:

 1. باعث نشاط و شادابى اعضاى خانواده مى‏شود.

2. سبب استمرار نظارت پدر، که در حیات تربیتى فرزندان ضرورى است، مى‏گردد؛ این امر، به ویژه امروزه که پدران به سبب مشاغل زیاد در خانه کمتر حضور دارند، بسیار مهم است.

3. زمینه بروز استعدادها و شناخت نقاط ضعف و قوت کودکان را فراهم مى‏آورد.

4. میدان مناسبى براى تجلى اخلاق اجتماعى و تمرین صفات پسندیده‏اى چون همکارى، تعاون، نوع دوستى، ایثار و گذشت‏ به شمار مى‏آید.

5. چنانچه سفر، زیارتى باشد سبب تحکیم اعتقادات و توجه به معنویات مى‏شود.

على بن ‏جعفر، برادر امام کاظم (ع) مى‏گوید: چهار مرتبه در کنار حضرت کاظم(ع) بودم و حضرت همراه خانواده‏اش به سمت‏ حج مشرف بودند. این سفرها گاه‏26 روز، زمانى 24 روز و گاه 21 روز به درازا مى‏کشید. (16)

امام (ع) هنگام تولد فرزندش امام رضا علیه السلام کلمات زیباى اذان و اقامه را در گوشش‏ زمزمه فرمود و روان نورسیده خود را با آواى توحید صفا بخشید. نجمه مادر حضرت‏ رضا(ع) مى‏گوید: هنگامى که وضع حمل کردم پسرم - على بن‏ موسى- دست هایش را بر زمین قرار داده، سر را سمت آسمان بلند کرد و لبهایش را حرکت داد، گویا سخن ‏مى‏گفت. پدرش موسى بن ‏جعفر(ع) بر من وارد شد و فرمود: اى نجمه، کرامت ‏پروردگارت گوارایت ‏باد. آنگاه نوزاد را، که در لباس سفید پیچیده بودم، به ‏حضرت دادم. امام (ع) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ سپس آب فرات خواست و کامش را با آب فرات آشنا نمود؛ سپس او را به من داد و فرمود: بگیرش که او در روى زمین بقیة الله است. (17)

 حضرت حتى در لحظات پایانى عمرش نیز به تربیت فرزندانش ‏مى‏اندیشید. آن بزرگوار در وصیت ‏نامه‏اش نکات تربیتى مهمى به یادگار نهاده، مى‏فرماید: ... درباره صدقات و اموال و فرزندان وصیت مى‏کنم ابراهیم و عباس و اسماعیل و ام احمد و على را، به ویژه در امر زنان؛ و پسرم على(ع) در امر آنها مختار است نه پسران دیگرم. همچنین در صدقه و ثلث پدرم و درباره اهل بیتم او اختیار دارد ... من داراى اموالى هستم که برای صدقه قرار داده‏ام؛ فرزندم على بدان ‏آگاه و راست‏ گفتار است و باید بدین وصیت عمل کند. و اگر از برخى از فرزندانم ‏به عنوان وصى نام بردم، براى احترامشان بوده تا در اجراى وصیت‏ شرکت کنند. فرزندان و همسرانم هر یک در همان خانه‏اى که هستند، اقامت و با مقدارى ثابت ‏از صدقات معین زندگى کنند ... هیچ یک از فرزندانم حق شوهردادن دخترانم را ندارند، مگر به فرمان رضا(ع). اگر رضا ناخشنود بود و کسى بدین کار اقدام کرد، با خداوند و رسول و ولى‏اش‏ مخالفت کرده و در مقام جنگ با حق برآمده است. اگر فرزندم رضا صلاح دانست، آنها را شوهر مى‏دهد و اگر نخواست نگه مى‏دارد. (18)

این مطلب اشاره ای اجمالی، به نقطه نظرات امام موسی بن جعفرعلیهماالسلام در باب تربیت فرزندان داشت. امید است پویندگان راه حق از این فرمایشات گهربار توشه ای برگیرند و در زمان مقتضی از آن استفاده نمایند.  

 پى‏نوشت‏ها:

1- الکافى، ج‏6، ص 50.

2- مستدرک الوسائل، ج‏3، ص 558.

3- همان.

4- حیاة الامام موسى بن ‏جعفر(ع)، ج 2، ص 430.

5- صبى عارم: بین العرام بالضم اى شرس (مجمع البحرین، ج‏6، ص‏113) و الشرس‏ هو السیى‏ء الخلق، بین الشرس (همان، ج 4، ص 78)؛ عرم عرامه: اشتد و خرج عن‏الحد (المنجد) در برخى کتب عرامه را تحمل سختى و مشقت کودک معنا کرده‏اند که ‏به نظر مى‏رسد صحیح نباشد.

6- الکافى، ج‏6، ص 51.

7- مسند امام کاظم (ع)، ج 1، ص 481.

8- همان، ج‏3، ص‏7.

9- عیون اخبارالرضا(ع)، ص‏27.

10- الارشاد، ج 2، ص 244.

11- کشف الغمه، ج‏3، ص‏107.

12- الکافى، ج‏ 6، ص 48.

13- در نسخه تهذیب و استبصار« دین‏» امتى ذکر شده. (تهذیب، ج‏6، ص 362 / استبصار، ج‏3، ص‏96.)

14- مسند امام کاظم (ع)، ج 2، ص 391.

15- تحف العقول، ص‏306.

16- بحارالانوار، ج 48، ص 100.

17- عیون اخبارالرضا، ص‏1716.

18- بحارالانوار، ج 48، صص‏276- 280.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ