اینک قسمتى از اسامى مبارک آن حضرت را که با الفاظ مختلفى در بسیارى از کتب مذهبى اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانیم.
1 ـ «صاحب» در صحف ابراهیم(علیه السلام);
2 ـ «قائم» در زبور سیزدهم;
3 ـ «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم;
4 ـ «ماشیع» (مهدى بزرگ) در تورات عبرانى;
5 ـ «مهمید آخر» در انجیل;
6 ـ «سروش ایزد» در زمزم زرتشت;
7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند;
8 ـ «بنده یزدان» هم در زند و پازند;
9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هندیان;
10 ـ «شماخیل» در ارماطس;
11 ـ «خوراند» در جاویدان;
12 ـ «خجسته» (احمد) در کندرال فرنگیان;
13 ـ «خسرو» در کتاب مجوس;
14 ـ «میزان الحق» در کتاب اثرى پیغمبر;
15 ـ «پرویز» در کتاب برزین آذر فارسیان;
16 ـ «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان;
17 ـ «کلمةُ الحقّ» در صحیفه آسمانى;
18 ـ «لِسانِ صدق» هم در صحیفه آسمانى;
19 ـ «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال;
20 ـ «بقیة اللّه» در کتاب دوهر;
21 ـ «قاطع» در کتاب قنطره;
22 ـ «منصور» در کتاب دید براهمه;
23 ـ «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونى;
24 ـ «ویشنو» در کتاب ریگ ودا;
25 ـ «فرخنده» (محمّد) در کتاب وشن جوک;
26 ـ «راهنما» (هادى و مهدى) در کتاب پاتیکل;
27 ـ «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن);
28 ـ «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زردتشیان;
29 ـ در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانویه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ایزد» آمده که باید در آخر الزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد;
30 ـ «فیروز» (منصور) در کتاب شعیاى پیامبر.
علاوه بر این ها اسامى دیگرى نیز براى حضرت مهدى(علیه السلام)در کتب مقدّسه اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خوددارى نمودیم.
اسامى مقدّسى چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیة اللّه» که در کتب مذهبى ملل مختلف آمده است، از القاب خاصّ وجود مقدّس حضرت حجّت بن الحسن العسکرى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف ـ است که در بیشتر روایات اسلامى، به آنها تصریح شده و ائمّه معصومین(علیهم السلام) در اکثر روایات، از آن حضرت به عنوان «صاحب»، «قائم» و «بقیة اللّه» یاد کرده اند. و این خود بیانگر این واقعیّت است که موعود همه اُمّتها و ملّتها همان وجود مقدّس منتظر غایب، حضرت حجّت بن الحسن العسکرى (علیه السلام) است.
چنان که در بحثهاى گذشته آمد، مسأله ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان و پایان دادن به ظلم و ستمها از مسایل اساسى ادیان و اسلام است، و تمامى ادیان و مذاهب گوناگونى که در روى کره زمین حکومت مى کنند، وقوع حتمى و قطعى آن را خبر داده اند.
بر اساس تعالیم انبیا و نویدهاى کتب آسمانى، علیرغم عوامل بدبینى بیشمارى که نسبت به آینده بشر در جهان دیده مى شود، اوضاع کنونى جهان قابل دوام نیست، و دیر یا زود گردونه زمان به نفع محرومان خواهد چرخید، و چهره جهان دگرگون خواهد شد، و مفاسد اجتماعى و کشمکشهاى کنونى جاى خود را به آرامش و امنیّت خواهد داد. مطابق وعده هاى انبیا و نویدهاى کتب آسمانى، چشم انداز آینده جهان و سرنوشت بشر روشن است.
نگاهى کوتاه به کتابهاى مذهبى اهل ادیان این امر را به خوبى نشان مى دهد که وقتى جهان دچار فتنه و آشوب گردد و آتش ظلم و بیدادگرى همه جهان را فراگیرد، و جنگهاى خانمان سوز و ویرانگر مردمان جهان را به ستوه آورد و زمامداران جهان از اداره اُمور کشورها عاجز و ناتوان گردند و براى خاموش کردن آتش فتنه ها و جنگها راه چاره اى نیابند، در چنین موقعیّت حساس و بحرانى یک مصلح بزرگ جهانى، با اتّکا به قدرت لایزال الهى قیام خواهد کرد، و به یک اصلاح عمومى در تمام جهان دست خواهد زد و زورگویان، زورمداران و قدرت طلبان افسار گسیخته عالم را سر جاى خود خواهد نشاند و به همه بدبختیها و تیره روزى ها و گرفتارى هاى بشریّت خاتمه خواهد داد.